در سرم عشق تو ای یار همانست همان |
در دلم حسرت دیدار همانست همان |
شعله آتش سودای تو در سر باقی است |
دل سوزان شرربار همانست همان |
غم و اندوه فراق تو همانست که بود |
زاری دیده خونبار همانست همان |
در دلم صبر دگر نیست همین بود همین |
جورت ای شوخ جفاکار همانست همان |
تیر مژگانت همان خون دلم میریزد |
ستم غمزه خونخوار همانست همان |
چشم مست تو همان راهزن دین و دلست |
فتنه نرگس خمّار همانست همان |
شربت نوش دهان تو همان روحفزاست |
هم دوای من بیمار همانست همان |
شیوه ناز و تغافل که تو را بود بجاست |
ستم و جور ز اغیار همانست همان |
دم به دم عشق توام رو به ترقی دارد |
زان که حسن تو درین کار همانست همان |
دیده فیض به وصلت نگران است هنوز |
حسرت چشم گهربار همانست همان |
ملا محسن فیض کاشانی قدسسره