وبلاگ کانون جوانان شهدای گمنام
سخن در بند توست تا بر زبانش نرانى و چون گفتى‏اش تو در بند آنى ، پس زبانت را چنان نگهدار که درمت را و دینار . چه بسا سخنى که نعمتى را ربود و نقمتى را جلب نمود . [نهج البلاغه]

 

غزلی نذر حضرت زهرا(س)

 

همین که دست قلم در دوات می لرزد

به یاد مهر تو چشم فرات می لرزد

نهفته راز «اذا زلزلت» به چشمانت

اگر اشاره کنی کائنات می لرزد

«هزار نکتهء باریک تر ز مو اینجاست»

بدون عشق تو بی شک صراط می لرزد

مگر که خار به چشمان خضر خود دیدی

که در نگاه تو آب حیات می لرزد

تو را به کوثرو تطهیرو نور گریه مکن

که آیه آیه تن محکمات می لرزد

کنون نهاده علی سر،به روی شانهء در

و روی گونهء او خاطرات می لرزد

 

غزل تمام نشد،چند کوچه بالاتر

میان مشک سواری فرات می لرزد

سپس سوار می افتد ،تو می رسی از راه

که روضه خوان شوی اما صدات می لرزد

???

وعصر جمعه کنار ضریح روی لبم

به جای شعر دعای سمات می لرزد ...

 



نویسنده: گمگشته | پنج شنبه 89 اردیبهشت 9 ساعت 1:42 عصر |

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
پیکر سالم شهدای مفقود صدر اسلام بعد از چندین دهه
پرواز آخرین شهباز عشق
شهدازنده اند
.......
محل وحی خدا ورطه تخاصم نیست...
[عناوین آرشیوشده]